شعر جدید نجیب بارور از گذشته، ای دوشنبه، تاجیکستانی‌ترم عشق تهران در رگم جاری‌ست، ایرانی‌ترم مرزهای کشورم در شاهنامه روشن است کابل و بلخ و هراتم من، خراسانی‌ترم لعل پنهان در دل هندوکش مغرور من سرخ‌تر از تو زبان دارم، بدخشانی‌ترم پهلوانان‌زاده‌ام، رابعه‌ام، رودابه‌ام عشق رستم در دلم دارم، سمنگانی‌ترم/رنا شیشه‌ی ناموس شرقی در بغل […]

شعر جدید نجیب بارور

از گذشته، ای دوشنبه، تاجیکستانی‌ترم
عشق تهران در رگم جاری‌ست، ایرانی‌ترم

مرزهای کشورم در شاهنامه روشن است
کابل و بلخ و هراتم من، خراسانی‌ترم

لعل پنهان در دل هندوکش مغرور من
سرخ‌تر از تو زبان دارم، بدخشانی‌ترم

پهلوانان‌زاده‌ام، رابعه‌ام، رودابه‌ام
عشق رستم در دلم دارم، سمنگانی‌ترم/رنا

شیشه‌ی ناموس شرقی در بغل دارم هنوز
ای تمدن، ای بزرگی، از تو ساسانی‌ترم

خاک من هستی و در تو خانه دارد روح من
زاده‌ی دهقانِ طوسم، با تو پیمانی‌ترم

تیغ هم مانع رگ‌های گلوی من مباد!
از ذبیح‌اللهِ قربان‌گاه، قربانی‌ترم

قبله‌ی احساس تبریزم به مولانای دل
از نَیِ بشنو شکایت‌ها، نیستانی‌ترم

کعبه‌ی شوق من ایران‌شهر زردشت بزرگ
سرزنش‌ از خارها دارم، مغیلانی‌ترم

خستگی از گام‌های رهروان بادا به دور
تا رسیدن پیش لیلایت، بیابانی‌ترم

ای زبان، ای پارسی، ای یوسف ارزان ما
در سلول عشقت از دیروز، زندانی‌ترم