این بیمار هشتم فروردین ماه در مشهد به دنیا آمده و اولین نوزاد با وزن ۹۰۰ گرم مبتلا به کرونا در ایران و براساس اطلاعات موجود احتمالا در جهان است از دکتر «احمدشاه فرهت» بیشتر بدانیم پیام آفتاب: دکتر احمدشاه فرهت، پرشک متخصص اطفال است که در مشهد زندگی میکند و امروز به عنوان یکی […]
این بیمار هشتم فروردین ماه در مشهد به دنیا آمده و اولین نوزاد با وزن ۹۰۰ گرم مبتلا به کرونا در ایران و براساس اطلاعات موجود احتمالا در جهان است
از دکتر «احمدشاه فرهت» بیشتر بدانیم
پیام آفتاب: دکتر احمدشاه فرهت، پرشک متخصص اطفال است که در مشهد زندگی میکند و امروز به عنوان یکی از پزشکان فوق تخصص در رشته اطفال مشغول به فعالیت علمی و پژوهشی میباشد، وی در مصاحبه زیر به جزئیات بیشتری از زندگی خود اشاره کردهاست.
تاریخ انتشار : شنبه ۴ عقرب ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۵
«احمدشاه فرهت»
«احمدشاه فرهت»
به گزارش پیام آفتاب، اول عقرب/آبان سالروز تأسیس دانشکده پزشکی در افغانستان است که در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در کابل تأسیس شد و روزگاری یکی از معتبرترین دانشکدههای پزشکی منطقه بود.
به همین مناسبت خبرگزاری فارس گفتوگویی با یکی از پزشکان مهاجر و موفق افغانستانی که در مشهد زندگی میکند، ترتیب دادهاست.
اگر در مشهد زندگی کرده باشی و سر و کارت به پزشک اطفال بیفتد، امکان ندارد نام دکتر فرهت را نشنیده باشی، دکتر احمد شاه فرهت یک مهاجر افغانستانی است که فعالیتهای علمی اش در سالهای دور از خانه برهیچ کس پوشیده نیست.
دکتر «احمد شاه فرهت»، پژوهشگر و پزشک افغان که اینک استادیار و عضو هیئت علمی و معاون مرکز تحقیقات نوزادن دانشکده پزشکی مشهد است، یکی از مطرحترین دانشجویان دانشکده کابل بودهاست.
این پزشک مطرح افغانستانی که تخصص و فوق تخصص خود را در رشته کودکان در ایران فرا گرفته، اینک ریاست بخش نوزادن بیمارستان امام رضا (ع) مشهد را نیز بر عهده دارد.
امروز وی در جامعه پزشکی ایران چهره شناخته شدهای دارد و بسیاری از شهروندان مشهدی از دستان معجزه گر او سخن میگویند.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفت و شنودی است که با وی در دفتر کارش در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد، انجام شدهاست.
ابتدا خود را معرفی کنید؟
فرهت: متولد اول شهریور/سنبله سال ۱۳۳۷ ناحیه شش «قندهار» هستم، کلاس ابتدایی را در مدرسه/مکتب «سید احمد» قندهار طی کرده و دوره راهنمایی و دبیرستان/لیسه را در مدرسه «نظری» در کابل درس خواندم و سال آخر دبیرستان را در قندهار ادامه تحصیل دادم.
من شش سال دبیرستان را ۲ سال جهشی گذراندم و در کنکور در رشته پزشکی در شهر قندهار نفر سوم شدم و برای ادامه تحصیل به دانشگاه کابل رفتم.
از دوران دانشجویی خود در کابل بگویید؟
فرهت: در دوران تحصیل در کابل با فراز و نشیبهای سیاسی زیادی مواجه شدم؛ سال ۱۳۵۷ خورشیدی، سال چهارم دانشگاه بودم که کودتای کمونیستها آغاز شده و حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید.
بعد از کودتای حزب خلق و پرچم، یک سال بعد شوروی به افغانستان تجاوز کرد، تجاوزی که از طرف عموم مردم افغانستان قابل پذیرش نبود و با ورود آنان به داخل افغانستان، مقاومت علیه آنها آغاز شد.
همان زمان بازیهای المپیک در مسکو در حال برگزاری بود و کشورهای غربی به دلیل تجاوز شوروی به افغانستان در این بازیها شرکت نکردند.
در سطح دانشگاه کابل هم خود دانشجویان به صورت خود جوش اعتصاب و تظاهرات را آغاز کردند و من جز اولین دانشجویانی بودم که در آغاز اعتصابها نقش داشتم، سپس دانشکده پزشکی و دانشکده مهندسی همزمان اعتصاب کردند و دانشجویان از رفتن بر سر کلاس درس خودداری نمودند.
حتی اساتید دانشگاه هم به نحوی در این اعتصابها شرکت میکردند؛ به عنوان نمونه: آن زمان من و بسیاری از دانشجویان درس داروشناسی را سر کلاس نرفتیم و امتحان هم ندادیم.
استاد این درس نیز استاد بسیار سختگیری بود و حتی یک نمره هم به کسی نمیداد اما در آن زمان سؤالات را به ما تا به دلیل شرکت در تظاهرات تا برای ما مشکل ایجاد نشود.
از اعتصابات دوره دانشجویی و خاطرات آن روزها بیشتر بگوید؟
فرهت: اکثر اعتصابهای آن زمان از طرف خود دانشجویان به صورت خودجوش رهبری میشد.
یک روز تظاهرات بزرگی از طرف دانشجویان به راه افتاد و تظاهرات به داخل شهر کابل کشیده شد؛ در مسیر تظاهرات، پلیس چند مرتبه جلو ما را حتی با استفاده از نیروهای اسبسوار گرفت، اما ما ب ه راه خود ادامه دادیم.
مقصود پلیس این بود که ما را به سمت جاده «آسمایی» کابل بکشد زیرا در آن منطقه یک طرف پل و یک طرف رودخانه بود؛ همین گونه هم شد و آنان راه را بستند و به شکل قیچی دانشجویان را به محاصره درآورده و دستگیر کردند.
در این تظاهرات تعداد زیادی از دانشجویان راهی زندان شدند و من از جمله کسانی بودم که توانستم از آن حادثه فرار کنم و خود راه به خوابگاه برسانم.
وقتی به خوابگاه رسیدم متوجه شدم که هماتاقیهای من که در تظاهرات شرکت کرده بودند زندانی شدند.
این وضعیت به صورت جنگ و گریز بین ما و دولت ادامه داشت تا اینکه دانشگاه من تمام شد و پس از آن به زندان افتادم.
به چه علت زندانی شدید؟
علت دستگیری من سیاسی بود؛ دولت مخالفان خود را میگرفت و چون من ارتباطی با «حزب خلق و پرچم» نداشتم دستگیر شدم.
فرهت: با کمک یکی از دوستانم به ایران آمدم، آمدن به ایران برای من خیلی جالب و خاطرهانگیز بود و تا پایان سفر مشکلات بسیاری را پشت سرگذاشتم.
من در داخل ایران هیچ مدرکی نداشتم، وقتی خود را به مرز رساندم در نزدیک مرز مکانی بین «بیرجند» ایران و «شیندند» افغانستان به جایی که چند خانواده فقیر در آنجا زندگی میکردند، رسیدم.
چون من غریب و مسافر بودم این خانواده به طور رایگان به من جا دادند و من شبها به مسجد میرفتم و استراحت میکردم.
آن مسجد برای من غذای رایگان میآورد و پس از چند روز استراحت تصمیم گرفتم خود را هر طور که شده به بیرجند برسانم.
در مسیر بیرجند، به دلیل ورود غیرقانونی توسط نیروهای بسیج کارخانه قند «اسدآباد» بیرجند دستگیر شدم و چون مدرک شناسایی نداشتم مرا رد مرز کردند.
چند روز بعد دوباره پنهانی خود را به بیرجند رساندم و از بیرجند به خواف و از خواف به گناباد رفته و خود را به مشهد رساندم.
برای اولین بار بود که به مشهد میآمدید؟ از خاطرات آن روزها بگویید؟
فرهت: بله برای اولین بار بود؛ وقتی به مشهد رسیدم در میدان «بیت المقدس» از ماشین پیاده شدم و از راننده پرسیدم که حرم کجاست؟
او به من گفت شما صورت خود را برگردان حرم را میبینی؛ من وقتی نگاه کردم دیدم مرا نزدیک حرم پیاده کردهاست.
من چون مدرک شناسایی نداشتم و هیچ پولی هم نداشتم شب را داخل حرم خوابیدم.
صبح روز بعد همزمان با اذان بیدار شدم و اقوام خود را پیدا کردم، پنج، شش ماهی بیکار بودم مدرکی هم نداشتم و مجرد بودم و مدتی طول کشید تا مدارکم درست شد در این مدت شرایط سخت اقتصادی بسیار به من فشار میآورد.
به این فکر افتادم که به عنوان پزشک کار کنم، رفتم و درخواست پناهندگی دادم که قبول شدم و در سال ۶۱ من در مشهد در درمانگاه امام زمان (عج) مشهد شروع به کار کردم.
سال ۶۲ در درمانگاه امام سجاد (علیه السلام) در «گلشهر» که اکنون بیمارستان شده کار میکردم ۴ هزار تومان حقوق میگرفتم و چند ماهی هم آنجا کار کردم.
در آن سالها طرحی از طرف وزارت بهداشت[صحت عامه]، مطرح شد که بر اساس آن پزشکان خارجی برای کار باید به نقاط دوره افتاده میرفتند. این طرح شامل حال شما هم شد؟
فرهت: بله، طبق مقرارات وزارت بهداشت ایران پزشکان خارجی برای کار باید به نقاط دور افتاده و هر جا که این وزارت تعیین میکرد میرفتند.
من مجبور شدم به «همدان» بروم؛ از آنجا مرا به یکی از شهرستانهای/ولسوالی همدان به نام «تویسرکان» فرستادند و از آنجا به یکی از روستاهایی که ۴۵ کیلومتر از شهر فاصله داشت رفتم.
اسم آن روستا «کارخانه» بود من ابتدا فکر کردم که یک کارخانه است و مرا میبرند تا پزشک کارگران آن کارخانه شوم ولی فهمیدم که کارخانه اسم روستا است.
در مرکز بهداشتی/صحی آن روستا از هنگام تأسیس پزشکی حضور نداشت و من اولین پزشکی بودم که در آنجا کار خود را شروع کردم.
پس از مدتی کار در آن روستا چون رئیس بهداری آن زمان از کار من راضی بود به داخل شهر دعوت شده و به عنوان معاون بهداشت تویسرکان شروع به کار کردم.
مدتی هم به عنوان پزشک مخصوص فوریتهای شهر بیرجند کار کردم و در این مدت جانشین رئیس بهداری آن نیز بودم.
چه شد که به این فکر افتادید که دوره تخصص را طی کنید؟
فرهت: من از پزشک عمومی بودن خیلی راضی نبودم و با راهنمایی یکی از دوستان خود به نام «حبیبالله دانشور» همراه وی به دانشگاه مشهدرفتیم و پس از ارائه مدارک مسولان دانشگاه گفتند مسئولان دانشگاه مدارک مرا قبول کردند.
پس از پذیرش مدارکم، در کنکور قبول شدم و تازه مشکلات من شروع شد به دلیل مشکلاتی که در مورد تحصیل یک تبعه خارجی بود، ۳ بار رشتهام را تغییر دادم و در نهایت در رشته تخصص کودکان پذیرفته شدم.
با تمام شرایط سخت اقتصادی و علیرغم اینکه سومین رشتهای بود که عوض کردم و میل قلبی من نبود، در رشته کودکان مسیرم را ادامه دادم و در این مسیر با یک خانم دکتر آشنا شدم که او اهل آمریکا بود و مسلمان و شیعه بود و «دکتر مرندی» وزیر بهداشت آن زمان برای آموزش دوره تخصصی او را از آمریکا دعوت کرده بود، من هم شاگرد وی شدم و با همکاری او تخصص گرفتم.
دوره فوق تخصص را چگونه سپری کردید؟
فرهت: پس از گرفتن تخصص باز هم دوست داشتم که ادامه تحصیل دهم به همین منظور با معاون وزیر آن زمان «دکتر ملکزاده» صحبت کردم که در صورت قبولی به من اجازه ادامه تحصیل دهند و وی هم پذیرفت.
من در امتحان کنکور در رشته فوق تخصص شرکت کرده و خوشبختانه قبول شدم اما قوانین باز مانع ورود من برای دوره فوق تخصص شد.
یکی از قوانین مهم این بود که هر کس برای دوره تخصص قبول میشد برای ادامه تحصیل ۲ برابر زمان تحصیل تعهد دهد و من به عنوان تبعه خارجی دوره فوق تخصص قبول شده بودم.
وزارت [بهداشت] میگفت: به دلیل امکان خروجم از ایران نمیتواند از من تعهد بگیرد و من هر جا که امکان داشت رفتم ولی تمام راهها بسته بود و نمیتوانستم در دوره فوق تخصص شرکت کنم و به این دلیل شش ماه بیکار بودم و وضعیت اقتصادی خانوادهام به گونهای بود که حتی چیزی نداشتیم بخوریم.
این مشکلات ادامه داشت تا زمانی که من یکی با یکی از پزشکان که معاون دانشگاه بود صحبت کردم و مسیری باز شد و با ماهی ۱۲ هزار تومان برای ادامه تحصیل موافقت شد.
در نهایت در کنکور فوق تخصص شرکت کردم و با نمره خیلی عالی قبول شدم و با نمراتی بالا من پنجمین نفری بودم که در ایران مدرک فوق تخصص در رشته کودکان را به دست آوردم.
با مراکز علمی و پزشکی خارج از ایران هم ارتباط دارید؟
فرهت: بله، فوق تخصص هم پایان کار من نبود و من از همان زمان مجبور شدم کمتر کار کنم ولی جایگاه علمی خود را حفظ کنم و مشخص است کسی که یک جایگاهی در دانشگاه پیدا میکند باید توانایی آن را داشته باشد، به خصوص برای من که یک تبعه خارجی بودم و باید در یک رقابت علمی، لیاقت خود را به اثبات میرساندم.
من کار خود را به لطف خدا شروع کردم و در طول مدتی که در دانشگاه مشهد کار کردم خوشبختانه ۶۰ مقاله علمی بینالمللی دارم که در کشورهای مختلف در اروپا، آمریکاه، چین، هند، امارات متحده عربی، افغانستان و ایران مقالات من خوشبختانه چاپ شد و به عنوان یک مدرک و منابع علمی در کشورهای دیگر و دانشگاههای دیگر استفاده میشود.
از آثار تألیفی خود که در زمینه پزشکی داشتهاید بگوید؟
فرهت: تا کنون در حدود ۱۴۰ کنگره در ایران و در کنگرههای بینالمللی به عنوان سخنران حضور داشتهام و چون مدرک تحصیلی بالا داشتم به من مطب دادند.
من در حدود ۱۴ کتاب نوشتم از این ۱۴ کتاب ۱۲ کتاب برای پزشکی و ۲ کتاب هم برای عموم و یکی و ۲ کتاب دیگر نیز در دست چاپ دارم؛ در این بین «کتاب مراقبت از کودکان» من به عنوان کتاب سال انتخاب شد
گویا یک بار هم به عنوان پزشک برتر هم انتخاب شدهاید؟
فرهت: سال ۸۶ دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه پیام نور مرا به عنوان پژوهشگر برتر انتخاب کردند. مقالاتی هم داشتم که به عنوان مقاله برتر انتخاب شد و در جشنواره نهایی برگزیده شناخته شد.
در حال حاضر چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
فرهت: در حال حاضر ۳ ردیف دانشجو دارم، کسانی که میخواهند پزشک شوند و یک عده بالاتر پزشکانی هستند که پزشک عمومی هستند ولی برای دوره تخصص درس میخوانند وعدهای هم برای دوره فوق تخصص درس میخوانند و در انجمن نوزادان من تنها پزشک خارجی هستم.
انجمن متخصصین نوزادان را نیز داریم و این انجمن در شمال شرق استان/ولایت خراسان است که متخصصین نوزادان و دوستان ایرانی مرا به عنوان «ریاست انجمن شمال شرق استان خراسان» انتخاب کردهاند و یک انجمن متخصصین در خراسان رضوی داریم که من باز افتخار ریاست این انجمن دارم.
با وجود اینکه من یک تبعه خارجی هستم، ولی در دانشگاه استاد یاردانشگاه علوم پزشکی مشهد هستم و فکر میکنم که خداوند هر چیزی که به انسان میدهد یک نعمت است.
از خاطرات دوره پزشکی خود در ایران بگوید؟
فرهت: خاطرات زیادی دارم، چند نوبت یک پیر مرد ۸۰ ساله به مطب من آمد، این پیر کمر خم نفسزنان داخل اتاق من شد.
گفتم پدر جان شما با این وضع چرا آمدهاید؟ گفت شما نوه من را از مرگ نجات دادید و من فقط آمدم شما را ببینم و دستهای شما را ببوسم.
بسیاری از مراجعه کنندگان وقتی برای طبابت نزد من میآیند میدانند که من افغان هستم و تعداد خیلی کمی هم وقتی از من میپرسند که شما اهل کجا هستید و من میگویم اهل افغانستان، برخی خوشحال میشوند و عدهای هم تعجب میکنند که من چگونه میتوانم کار کنم و از من میپرسند که چگونه مجوز کار در ایران دارم؟
کمی از زندگی شخصی خود بگوید؟
فرهت: من ۳ فرزند دارم. پسر بزرگم ۴ سال در ایران در رشته عمران تحصیل کرد و دوره فوق لیسانس را در مدت یکسال در لندن گذراند و هنوز فوق تخصص وی به پایان نرسیده بود که یکی از شرکتهای ساختمانی بزرگ او را استخدام کرد و در حال حاضر پس از ازدواج در لندن ماندگار شدهاست.
پسر دوم من در ایران است و لیسانس دامپروری دارد، یک دختر هم دارم که سال دوم حسابداری در مشهد درس میخواند.
Sunday, 22 December , 2024