شعر از استاد قنبر علی تابش! جان پدر کجا ستی؟ به خون تپید کابلم خدای من کجا ستی چه با شکوه، همچنان در اوج کبریاستی به خون گرم کودکم نوشته ” من بهشتی‌ام” خدای پاک من تو خالق چنین بلا ستی؟ شهید راه دانش است نور چشمم ای خدا چنین شهید را فقط خودتو خون‌بها […]

شعر از استاد قنبر علی تابش!

جان پدر کجا ستی؟
به خون تپید کابلم خدای من کجا ستی
چه با شکوه، همچنان در اوج کبریاستی
به خون گرم کودکم نوشته ” من بهشتی‌ام”
خدای پاک من تو خالق چنین بلا ستی؟
شهید راه دانش است نور چشمم ای خدا
چنین شهید را فقط خودتو خون‌بها ستی
*
کمر شکسته مانده‌ام کنار سرو پیکرت
نگاه هم نمی‌کنی چقدر بی‌وفا ستی
فرشته جان نفس بکش! به مادر تو گفته‌ام
نمرده‌ای هنوز زنده‌ای و درکما ستی
دوباره زنگ… باز مادر تو است پشت خط
چه خاک‌برسرم کنم بگویمش کجا ستی
چسان بگویمش که تو دگر به صنف درس نه
به بام روضه سخی کبوتر رها ستی

جانپدرکجا_ستی

قنبرعلی_تابش