ای دشت های ساکت و آرام ای دشتهای سبز و صبور ای دشتهای خسته ز طوفانها ای دشتهای پر ز شقایق که هر زمان در این جهان پر ز خشونت غریب وار آرام خفته اید امروز دشت برچی کابل به خون نشست خون از تمام سرک ها گذشته است از کوه آسمایی و کارته سخی […]

ای دشت های ساکت و آرام
ای دشتهای سبز و صبور
ای دشتهای خسته ز طوفانها
ای دشتهای پر ز شقایق که هر زمان
در این جهان پر ز خشونت غریب وار
آرام خفته اید
امروز دشت برچی کابل به خون نشست
خون از تمام سرک ها گذشته است
از کوه آسمایی و کارته سخی
تا چلستون و باغ بابر و برچی
تمام ساحه غرب
از آن سوی شاه دو شمشیر
اصلا تمام شهر
پروان و مندوی
تا شهرنو و قلعه فتح الله
تا خیر خانه و تا ارگ
تا ساحه های شمالی
اینک تمام شهر
در خون نشسته است
گل‌های پرپرش همه جا را گرفته است
این منطق دین باوران دروغین است
دوشیزگان لیسه سید را
سیدالشهدا
در خون کشیده اند
آیا گناهشان چه بود؟
به کدامین گناه کشته شدند
ای آسمان خون گریه کن
شاید بشویی شهر را
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
صادق آباد پیشکوه یزد
به یاد کشتگان مدرسه سیدالشهداء کابل