«جمال الدین غیاثی» کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی اختصاصی به بررسی نشست بینالافغانی دوحه پرداخت. در این یادداشت آمده است: مردم افغانستان بیش از چهار دهه گرفتار جنگ مزمن و مخرب شدهاند. صلح و امنیت، گمشدهای که چهل سال است مردم به دنبال آن میدوند و بدان نمیرسند. آتشافروزان داخلی و خارجی، به جای صلح […]
«جمال الدین غیاثی» کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی اختصاصی به بررسی نشست بینالافغانی دوحه پرداخت.
در این یادداشت آمده است: مردم افغانستان بیش از چهار دهه گرفتار جنگ مزمن و مخرب شدهاند. صلح و امنیت، گمشدهای که چهل سال است مردم به دنبال آن میدوند و بدان نمیرسند. آتشافروزان داخلی و خارجی، به جای صلح و امنیت، جنگ، ناامنی، ویرانی و کشتار را به این مردم ارمغان آوردهاند.
جنگ و صلح همزاد همدیگرند. با هم زاده میشوند و دایم در کنار همدیگر زیست میکنند، درست مانند زندگی و مرگ. چهل سال است مردم افغانستان با جنگ زندگی میکنند و خواب صلح را میبینند.
هرچند صلحخواهی در افغانستان عمری برابر جنگ دارد؛ امّا این روند در چند ماه اخیر شدّت و جدّیت بیشتری یافته است. هفتمین دور مذاکرات آمریکا و طالبان در دوحه قطر هفته گذشته انجام گرفت. به گفته دو طرف در آخرین دور این مذاکرات، پیشرفتهایی صورت گرفته و انگار کبوتر صلح جان تازه یافته است.
گام دیگری که در راستای نزدیک شدن به صلح و امنیت برداشته شده نشستهایی است که بین طالبان از یکطرف و سیاستمداران، سران احزاب، زنان و جامعه مدنی از جانب دیگر انجام گرفته است.
سوّمین دور آن در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته جاری در قطر برگزار شد و دورهای بعدی هم خواهد داشت. از یکنظر این نشستها مهمتر از مذاکرات ایالات متحده آمریکا با طالبان ارزیابی میشود؛ زیرا صلح و امنیت سرانجام از کانال تفاهم و سازش خود افغانها عبور خواهد کرد. اگر نخبهگان کشور در میان خود به تفاهم نرسند، بدون تردید سایه جنگ و ناامنی از سر کشور برداشته نخواهد شد.
به نظر این قلم نشستهای بین الافغانی از اهمیت بسیاری برخوردار است و میتواند راه را برای صلح و امنیت سراسری باز کند. به همین دلیل در این نشستها باید موضوعات اساسی و مهم مورد بحث و گفتوگوی جدّی قرار بگیرد. از باب نمونه به چند مورد از این موضوعات مهم اشاره میکنیم:
قطع وابستگی به بیرون؛ بدون شک قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه در ایجاد و تداوم جنگ و بحرانهای امنیتی در افغانستان نقش اوّل را دارند. بهترین راه حل بحرانهای درازدامن افغانستان این است که مداخلات خارجی در این کشور پایان یابد و حکومت ملّی با اراده مردم ایجاد گردد. تا زمانی که چنین مهمی تحقق پیدا نکند، صلح در کشور دور از دسترس خواهد بود.
واقعیت این است که افغانستان در بیست سال اخیر غرق در وابستگی به کشورها و قدرت های بیرونی بوده است. همین حالا دولت افغانستان وابسته به کشورهای غربی است، طالبان وابسته به پاکستان و عربستان و در چند سال اخیر وابسته به روسیه و ایران و چین است.
چنانکه رهبران سیاسی و سران احزاب هرکدام به نوعی به یکی از کشورهای بیرونی وابستگی و دلبستگی دارند. چنین است که صلح و امنیت افغانستان قربانی تزاحم و تضاد منافع کشورها و قدرتهای دیگر شده است.
به نظر میرسد وابسته کردن مردم افغانستان به خارج یک پروژه برنامهریزی شده از سوی قدرتهای غربی بوده باشد. حالا نه تنها دولت افغانستان در بودجه و حقوق کارمندان و … وابسته به بیرون است؛ حتّی مردم افغانستان را نیز به گرفتن کمکهای ناچیز خارجی عادت دادهاند؛ طوری که تا یک مؤسسه خارجی حمایت و برنامهریزی نکند کسی جلو خانه خودش را جارو نمیزند. در حالی که مردم افغانستان به زحمتکشی و کمتوقعی در میان کشورهای منطقه مشهور هستند.
تا زمانیکه افغانستان به لحاظ سیاسی، اقتصادی وابسته به بیرون باشد و رهبران سیاسی برنامههای خود را با بودجه، تشویق و حمایت خارجیها به پیش ببرند، صلح و امنیت دایمی همچنان رویا خواهد بود و هرگز تحقق نخواهد یافت. لازم است در نشستهای بین الافغانی با صداقت و صراحت پیرامون این موضوع صحبت شود.
جمهوری اسلامی یا امارت اسلامی؛ نظامی که پس از سقوط طالبان در افغانستان حاکم شده جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی از دو کلمه ترکیب شده است. جمهوری به معنای مردمی بودن حکومت است. در این نوع رژیم، مردم خود درباره سرنوشت خود و کشور خود تصمیم میگیرند و همهچیز را اراده و خواست مردم تعیین میکند.
کلمه اسلامی به معنای رنگ آن است؛ زیرا مردم افغانستان مسلمان اند؛ امّا امارت اسلامی از آن نوع که طالبان در پنج سال حکومت خود نشان داد حاکمیت را از آن خداوند میداند. در امارت اسلامی، حاکم خداست و طالبان به نمایندگی از خدا بر مردم حکومت میکند. وظیفه شرعی و دینی مردم اطاعت بدون چون و چرا از حاکمیت طالبانی است.
امارت اسلامی مورد نظر طالبان تفاوت ماهوی با جمهوری اسلامی دارد؛ هرچند در هردو، کلمه اسلامی به کار رفته است؛ امّا از اسلامی که با جمهوری ترکیب شده تا اسلامی که به امارت پیوسته فرسنگها راه فاصله است.
سازوکار نظام کنونی در افغانستان بر پایه قانون اساسی ساخته شده است. قانون اساسی که مردم افغانستان آن را دستاورد جهاد و مبارزات یکقرن اخیر خود میدانند. موضع طالبان درباره این قانون چه خواهد بود؟
در نشستهای بین الافغانی باید روی این موضوع بررسی دقیق صورت بگیرد و نمایندگان طالبان پاسخ دهند که امارت اسلامی آنها آیا همان امارتی است که پنج سال نفس مردم را به نام دین و خدا حبس کرد و در آن نه از آزادی و عدالت دینی خبری بود و نه از کرامت انسانی و شرافت شهروندی.
سیاستمدارانی که برای مذاکره با طالبان در نشستهای قطر حضور مییابند به یاد داشته باشند که طالبان، زمانی که از قدرت به دور اند، آدمهای نرم و انعطاف پذیرند؛ انگار رأی و نظر مردم برایشان اهمیت دارد؛ امّا وقتی به قدرت تکیه زدند حتّی به مردهای هم که ریش ندارد رحم نمیکنند و شلاق میزنند.
در این نشستها باید معلوم شود که طالبان به دنبال تحقق امارت اسلامی هستند یا جمهوری اسلامی را قبول دارند و یا …؟
در بیست سال اخیر، افغانستان همزمان و همراه با جنگ گامهای بزرگی نیز در مسیر دولت، ملّتسازی برداشته است. آزادی بیانی موجود در افغانستان یک دستاورد بزرگ و کمنظیر است.
حالا در افغانستان یک جامعه مدنی فعال ساخته شده و در مسایل سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار است. پس از حکومت طالبان چندین انتخابات در این کشور برگزار شده است و مردم آزادانه رأی و نظر خود را اعمال کرده اند؛ اکنون در افغانستان حقوق زنان به لحاظ قانونی رعایت میشود و عملاً نیز گامهای مؤثری در این مورد برداشته شده است؛ در این کشور اقلیتهای قومی و دینی و مذهبی از آزادیهای لازم برخوردار هستند و حقوق آنها رعایت میشود و … همه اینها دستاوردهایی است که پس از سقوط حکومت طالبان به وجود آمده است. مردم افغانستان اینها را تحفه نگرفتهاند؛ بلکه نتیجه مبارزات تاریخی این مردم است. طالبان با این دستاوردهای مهم چه خواهد کرد؟
به نظر این قلم در نشستهای بین الافغانی در قطر باید افرادی شرکت کنند که بتوانند از موضع مردم افغانستان با شجاعت سخن بگویند و از دستاوردهای دو دهه گذشته به صراحت دفاع بکنند. بدانند که کوتاه آمدن در برابر طالبان، بازگشت استبداد طالبانی و تکرار تاریخ را در پی خواهد داشت و این عین فاجعه خواهد بود.
Sunday, 22 December , 2024