تصرف زودهنگام و غیرمنتظره کابل توسط طالبان پس از بیست سال جنگ و جهاد مداوم وخشونت بار، علاوه بر طالبان، حامیان این گروه افراطی اسلامی را نیز متعجب و در عین حال خوشحال کرد. در این میان اسلام آباد به عنوان جدی ترین حامی طالبان در طی این سال ها، خود را پیروز اصلی جنگ […]

تصرف زودهنگام و غیرمنتظره کابل توسط طالبان پس از بیست سال جنگ و جهاد مداوم وخشونت بار، علاوه بر طالبان، حامیان این گروه افراطی اسلامی را نیز متعجب و در عین حال خوشحال کرد. در این میان اسلام آباد به عنوان جدی ترین حامی طالبان در طی این سال ها، خود را پیروز اصلی جنگ دو دهه افغانستان می داند. به گونه ای که شادی خود را از پیروزی طالبان خیلی زود در مواضع خود علنی کرد. همین امر منجر به آن شده است که علی رغم وجود اختلافات بین طالبان و پاکستان و تمایل طالبان برای ارائه تصویری مستقلانه تر از خود به جامعه جهانی، اسلام آباد به طور غیر علنی در قامت سخنگوی اصلی طالبان در جهان برای به رسمیت شناخته شدن این گروه تبدیل شود. در واقع، از زمان روی کار آمدن طالبان  به قدرت هرچند دولت پاکستان هنوز این گروه را به رسمیت نشناخته است اما نشانه های زیادی از تلاش برای پذیرش دولت تازه این گروه در سطح بین الملل از سمت اسلام آباد وجود دارد. به طوری که مقامات این کشور بارها در فرصت های مختلف به نفع طالبان صحبت کرده اند. چنانکه نخست وزیر پاکستان از جامعه جهانی خواست که به جای منزوی کردن رهبران جدید طالبان در افغانستان از آنها حمایت کند.

اسلام آباد صدای طالبان در جهان

طی روزها اخیر به نظر می رسد مقامات دولت پاکستان قویا درصدد مهیا ساختن شرایط برای انداختن کشورها به درونِ جریانی از رسمیت بخشیدن دولت جدید افغانستان به رهبری مقامات طالبانی آن می باشند. گرچه تاکنون خود اسلام آباد برای به رسمیت شناختن طالبان پیش قدم نشده است، اما می توان گفت تمام تلاش خود را متمرکز ساخته تا هرچه زودتر شرایط برای مساعد ساختن این روند را فراهم آورد. چنانچه در همین راستا طیفِ رویکردهای اخیر مقامات و چهره های مختلف این کشور را می توان شاملِ جریانی از در خواست های مکرر اسلام آباد برای آزاد سازی پول های بلوکه شده ی افغانستان از قدرت های جهانی تا تاکید بر اهمیت کمک های بشردوستانه به افغانستان، حضور در نشست های منطقه ای و نشان دادن خود به عنوان کشوری دغدغه مند در حل و فصل مسائل جاری در افغانستان و تشویق کشورهای منطقه و فرامنطقه افغانستان برای به رسمیت شناختن جمعی طالبان، تا حتی پذیرش سردار احمد خان شکیب به عنوان منشی اول سفارت افغانستان در اسلام آباد دانست. به هر حال نمی توان منکر شد که پاکستان به عنوان مامن امنی برای طالبان از دیرباز تا کنون، همواره در میانه ی تحولاتِ خانمان سوز و ویران کننده افغانستان حضور داشته و اکنون که فرصت برای خودنمایی های بیشتر و محقق گشتن جاه طلبی های منطقه ای این بازیگر بانفوذ و اثرگذار فراهم گردیده است، اسلام آباد حتی لحظه ای را از دست نداده و برای پیشبرد اهداف خود تلاش خواهد کرد. تا جایی که با دست گذاشتن بر شرایط بحرانی و توسل به ابزارهای تحریک برانگیز و حساسیت زا، به رسمیت نشناختن طالبان را تهدیدی برای شهروندان افغانستان می داند؛ به عبارتی اسلام آباد به زبان بی زبانی به جهانیان تفهیم کرده است که یا با بیانِ شیرین مسامحه و دیپلماسی طالبان را به رسمیت شناخته یا در آینده با تندی و تلخی های ناشی از ظهور طالبانی خشونت ورز آن هم با حمایت پاکستان مواجه شوید.

این فعال گرایی علنیِ پاکستان به حدی است که فارن پالیسی آن را ورود پاکستان به معرکه ای در حمایت و دفاع از طالبان می خواند. به گزارش این مجله ی خبری سیاسی-اقتصادی، پاکستان یک کمپین جهانی برای جلب حمایت جمعی از دولت طالبان در افغانستان به راه انداخته و درصدد همراه ساختن مقامات بلندپایه جهت شرکت در سخنرانی ‌ها، تبادل نظرات و مصاحبه‌ ها و همچنین از طریق ابزار دیپلماسی با دولت ‌های غربی بوده است. اسلام آباد خواستار کمک های فوری توسعه به افغانستان و رفع تحریم ها علیه رژیم جدید آن شده است. خلاصه ی جانِ کلامِ پاکستان این است که شکست در تعامل با طالبان، افغانستان را به فاجعه انسانی و سایر پیامدهای بی ثبات کننده محکوم می سازد. تا جایی که عمران خان نخست وزیر پاکستان در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: «تنها یک راه وجود دارد. ما باید حکومت کنونی را به خاطر مردم افغانستان تقویت و تثبیت کنیم.» (پاکستان همچنین اشاره می کند که بی ثباتی و خشونت در افغانستان به پاکستان نیز سرایت خواهد کرد.)

این در حالیست که هیچ دولت دیگری چنین خیزیِ مستقیم و مستمر برای تعامل با طالبان را مطرح نکرده است. اما این امر چندان هم تعجب آور نیست؛ چراکه پاکستان یکی از تنها سه کشوری بود که طالبان را در دهه ۱۹۹۰، یعنی زمانی که این گروه برای نخستین بار در قدرت بودند، به رسمیت شناخت و آخرین کشوری نیز بود که به این رسمیت پایان داد. همچنین این کشور در طی بخش اعظم جنگ افغانستان به رهبری ایالات متحده، به رهبران ارشد طالبان پناه داد؛ و حال نیز، پاکستان در حال تنظیم مجدد حمایت خود از طالبان است، زیرا این گروه مجددا از یک گروه شورشی به یک دولت تبدیل خواهد شد.

آیا پاکستان موفق به کسب مشروعیت برای طالبان خواهد شد؟

اما استدلال اسلام آباد همچنان در نزد سایر کشورهای دیگر به سختی خریدار دارد. زیرا زمانیکه پای سیاست افغانستان به میان می‌آید، به دلیل حمایت طولانی مدت اسلام آباد از طالبان، از جمله شبکه حقانی، پاکستان قادر به ایجاد اعتماد و مقبولیت چندانی برای خود نیست. پاکستان اخیرا بر کمک های مثبتش در افغانستان، از جمله کمک در رساندن تجهیزات امدادی و تخلیه اتباع خارجی تاکید داشته است. اما حتی این موارد هم ممکن است دولت های خارجی را متقاعد نسازد، زیرا ممکن است به طور بدبینانه ای تبلیغ پاکستان از رژیم طالبان را به عنوان حیله و ترفندی برای به دست آوردن پول نقد شدیدا مورد نیاز برای دوستان خود (طالبان) تلقی کنند.

به علاوه، ادعای اصلی اسلام آباد مبنی بر آنکه طالبان در صورت اطمینان از کمک مستمر، به احتمال زیاد سیاست های خود را تعدیل خواهند کرد، همچنان مورد تردید است. چراکه طالبان حتی پس از رسیدن به آنچه که مدت ها خواستار آن بودند، یعنی: مشروعیت از جانب واشنگتن پس از توافق ۲۰۲۰ و خروج تمام نیروهای آمریکایی؛ بازهم نشان نداده اند که ایدئولوژی اساسی آنها تغییر کرده است. دولت موقت تندرو نیز تنها آخرین نمونه از سرپیچی طالبان است. همچنین هیچ دولت دیگری –حتی عربستان سعودی- دختران را از رفتن به مدرسه منع نمی کند و یا اینکه رژیم طالبان هنوز روابط نزدیکی با القاعده و سایر گروه های تروریستی دارد. به همین دلیل بسیاری از دولت ‌ها ممکن است به این نتیجه برسند که بهترین راهبرد این است که کمک‌ های بشردوستانه را از طریق کانال ‌های دیگری چون سازمان ملل و بدون ارائه مستقیم به طالبان، ارسال کنند. اما طالبان به دنبال مشروعیت بین المللی هستند و به نظر می رسد پاکستان تسهیلگر خوبی در این زمینه باشد. (Kugelman, 2021)

طالبان از کسب مشروعیت برای طالبان به دنبال چیست؟

تسلط طالبان بر افغانستان یک پیروزی استراتژیک برای پاکستان به ارمغان آورد و برای اولین بار پس از بیست سال یک دولت دوست در کابل را برای این کشور ایجاد کرد. اما نباید فراموش کند که این پیروزی تماما منفعت برای این کشور نیست. در واقع، پاکستان ممکن است به زودی متوجه شود که دوستی با طالبان به این راحتی ها ممکن نخواهد شد. چراکه اهرمی که اسلام آباد بر دارایی دیرینه خود دارد در خطر از دست رفتن است. با این حال هردوطرف علاقه شدیدی به حفظ روابط گرم و در حال حاضر به سمت تنظیم مجدد روابط خود هستند که می توانند دو طرف را کمک کنند تا قوی تر ظاهر شوند. با این وجود پاکستان از جمله کشورهایی بود که از همان روزهای اول از طالبان حمایت کرد. کشوری که این جنگجویان مجاهد ضدشوروی را پرورش داد و گروهی را که بعدا به «طالبان» معروف شدند را ایجاد کرد. اسلام آباد پس از سرنگونی نیروهای امریکایی در اواخر همان سال به تشکیل مجدد این گروه کمک کرد. برای نزدیک به دو دهه پاکستان به پناهگاه امن برای رهبران طالبان تبدیل شد و امکانات پزشکی را برای جنگجویان زخمی این گروه فراهم کرد.

با این حال از زمانی که طالبان بیش از دو ماه کابل را به تصرف خود درآورده اند، رهبران نظامی و غیر نظامی پاکستان به شدت در تلاش هستند تا جهان را متقاعد کنند که طالبان نسخه جدیدتر و معتدل تری از گروه شبه نظامی اسلام گرا هستند که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کردند. رهبران پاکستان مدعی شده اند که طالبان این بار برای اشتراک قدرت و حمایت از حقوق بشر تمایل دارند این در حالی است اگر جامعه جهانی حمایت مالی و فرصت به آنها بدهند. اما این نشانه های پررنگی وجود دارد که اقدامات آنها از زمان به قدرت رسیدن به وضوح این ادعاهای میانه رو را رد می کنند. همانطور که آمد، طالبان هریک از چهاروعده کلیدی خود را به جامعه جهانی مانند ایجاد یک دولت فراگیر، عفو عمومی برای کسانی که با دولت قبلی یا نیروهای امریکایی کار می کردند، حمایت از حقوق زنان و عدم اجازه از خاک افغانستان برای فعالیت گروه های تروریستی فراملی مانند القاعده را زیر پا گذاشته اند. با این حال برای اینکه چهره طالبان برای مخاطبان بین المللی دلپذیرتر به نظر برسد، حامیان پاکستانی آنها همچنان در تلاش برای نشان دادن تصویری همه شمول از سوی طالبان دارند. اما « همه شمول» بودن یک مفهوم دموکراتیک است که با طالبان و اندیشه طالبانی بیگانه است. چراکه الگوی حکومتی آنها یک دیکتاتوری متمرکز با قدرت عالی مذهبی و سیاسی است که توسط «امیرالمونین» اداره می شود. همچنین رهبران دولت موقت این گروه مملو از افرادی با سابقه سیاسی و نظامی تندروایانه که در لیست های سیاه مختلف قرار دارند. کابینه ای که به نظر می رسد چندان هماهنگ با خواست این گروه برای به رسمیت شناخته شدن از سمت جامعه جهانی نیستند. در نتیجه به نظر می رسد پاکستان بیشتر در تلاش است تا طالبان را در سطح بین المللی مشروع جلوه دهد امری که با نقد و بدبینی جدی از سمت افغان ها رو به رو است.

 با این وجود، رویای پاکستان این بود که هند را که از دولت قبلی رئیس جمهور اشرف غنی حمایت کرده بود، از افغانستان بیرون کند و دولت نیابتی خود را برای دستیابی به عمق استراتژیک در برابر رقیب اصلی خود به قدرت برساند. به نظر می رسد اکنون اسلام آباد به این هدف خود رسیده است اما پرسش مهم تر این است که حالا چه می شود؟ حتی اگر اکنون که این گروه در قدرت است( و نیاز به نشان دادن خودمختاری خود از اسلام آباد دارد) ممکن است نفوذ پاکستان بر طالبان در حال کاهش باشد اما پاکستان همچنان در تلاش است تا از سرمایه گذاری بلندمدت خود در طالبان محافظت کند. چراکه سازمان استخاباراتی پاکستان در سه دهه گذشته منابع مالی زیادی را برای طالبان خرج کرده است و برای آنها آموزش، تسلیحات، پشتیبانی لجستیکی و مهم تر از همه یک پناهگاه فراهم کرده است. بنابراین، مقامات پاکستانی به خوبی آگاه هستند که انزوای دیپلماتیک و ادامه تحریم های بین المللی می تواند حاکمیت طالبان را تضعیف کند. طالبان اکنون فاقد مشروعیت سیاسی هستند و با یک وضعیت وخیم اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و حامیان پاکستانی آنها بیم این را دارند که این مسائل خشم عمومی را به وجود بیاورد که این امر می تواند طالبان را به تاکیتک های سرکوبگرانه سوق دهد که منجر به خشم جامعه بین المللی و منزوی شدن طالبان و در نتیجه به اعتبار پاکستان آسیب برساند. و از همه مهم تر رسیدن به اهداف پاکستان را به خطر بیاندازد.

در نتیجه جای تعجب نیست که دولت عمران خان، نخست وزیر پاکستان بارها از جامعه بین المللی برای تعامل با طالبان و بازکردن ذخایر ارزی افغانستان درخواست کرده است. مقامات پاکستانی همچنین تلاش کرده اند تا از بحران انسانی جدی این کشور برای تحت فشار قرار دادن کمک های بین المللی به طالبان استفاده کنند. انها حتی سعی کرده اند با مشاجره ایالات متحده را از همکاری با طالبان بترسانند که رها کردن افغانستان امکان ظهور مجدد یک کشور شکست خورده را فراهم می کند و شرایط را برای یک حمله تروریستی دیگر مشابه حملات ۱۱ سپتامبر ایجاد می کند. این در حالی است که طالبان اما اصرار چندانی مبنی بر نشان دادن چهره ای مدافع حقوق بشرانه از خود ندارد چراکه زنان هنوز اجازه حضور در مدارس را ندارند. همچنین آنها بازگشت قوانین سختگیرانه مانند قطع عضو را علنی کردند(SHAH,2021).

اما مسئله ی دیگر جدا از تلاش های پاکستان برای پیشبرد اهداف خود با پنهان شدن در پسِ مسائل حقوق بشری و بحران انسانی در افغانستان، اجازه ی بی سرو صدای پاکستان به دیپلمات های منصوب طالبان برای بر عهده گرفتن مسئولیت سفارت و کنسولگری افغانستان در این کشور در ۳۰ اکتبر است. اگرچه پاکستان طالبان را به عنوان حکومتی قانونی در کابل به رسمیت نشناخته است، اما همچنان برای “دیپلمات های” منصوب و مقرر شده ویزا صادر می کند. چنانچه به گزارشِ روزنامه داون (Dawn newspaper)؛ سردار محمد شکیب به عنوان منشی اول سفارت افغانستان در اسلام آباد شروع به کار کرده است، این درحالیست که حافظ محب الله، ملا غلام رسول و ملا محمد عباس به کنسولگری های پیشاور، کویته و کراچی افغانستان گمارده شده اند. هیچ جزئیاتی در مورد آقای شکیب به اشتراک گذاشته نشد، اما بر اساس گزارش صدای آمریکا، او یک پشتون قومی از ولایت زابل است که زمانی به‌ عنوان سخنگوی طالبان تحت نام قاری یوسف احمدی کار می‌ کرد. او در پاکستان دستگیر شد و چند سال بعد در پیشاور زندگی کرد. اما عاصم افتخار، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان، با بیان اینکه این یک “مسئله اداری” است، تلاش کرد انتصاب های جدید را کم اهمیت جلوه دهد. به هرروی، پاکستان در تلاش است تا جهان را متقاعد کند که پس از تثبیت کنترل واقعی طالبان بر افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، از طریق دیپلماتیک با طالبان تعامل داشته باشد. با این حال، جهان در مورد آنها بدبین است و به دنبال قضاوت طالبان بر اساس تعهداتی چون احترام به حقوق بشر قبل از هر نوع به رسمیت شناختی است.  (thehindu, 2021)

به طور کلی می توان گفت پاکستان قاطعانه برای تحریک و تهییج کشورهای دیگر جهت به رسمیت شناختن طالبان کمر همت بسته است. چنانچه این رویکرد از عملکردِ صریحِ نخست وزیر پاکستان که اذعان داشت آمریکا «دیر یا زود» بایستی دولت طالبان را به رسمیت شناسد، تا چهره هایی اسلام گرا چون مولانا فضل الرحمان، رئیس حزب جنبش دموکراتیک پاکستان که اعلام داشت خودِ پاکستان باید هرچه سریعتر دولت طالبان را به رسمیت شناسد، کاملا مشهود و بستر سازِ شرایطی برای تبدیل این بازیگر مهم منطقه به مهره ای کلیدی نافذ در آینده ی سیاسی افغانستان می باشد. بدین ترتیب می توان گفت در حالی که طالبان برای به رسمیت شناساندن بین المللیِ “امارات اسلامیِ” خود در افغانستان در حال لابی کردن و مذاکره می باشند، از سوی دیگر متحدانِ ایدئولوژیکِ این گروه در پاکستان نیز بر اسلام آباد فشار سیاسی اعمال می کنند تا این روند هر چه زودتر به جریان افتد. از سوی دیگر به گزارش دویچه وله دری، شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نیز، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در یک گفتگوی ویژه با خبرگزاری اسوشیتدپرس اعلام کرد که جامعه بین المللی بایستی ابتدا یک نقشه راه ترتیب دهد که منتج به رسمیت یافتن دیپلماتیک طالبان شود و سپس با رهبران این گروه رو در رو وارد گفتگو شود. قریشی گفته است: «هرگاه آنها ‌(طالبان) توقعات (جامعه بین‌المللی) را عملی نمایند، برای خود شان نیز ساده می ‌شود و مورد قبول قرار خواهند گرفت که برای به رسمیت شناختن شان ضروری است.»

بنابراین، پاکستان برای رسیدن به اهداف خود که مهم ترین راه آن را حفظ طالبان در قدرت می دانند، در تلاش هستند علی رغم وجود اختلافاتی با طالبان این گروه را در سطح بین المللی مشروع جلوه دهند. این در حالی است که پاکستان سال ها برای رسیدن به چنین روزی منتظر بوده  و هزینه زیادی داده است. در نتیجه، سعی می کند تا به هر نحوی جلو از دست دست رفتن این فرصت را بگیرد.