بیش بهره‌برداری انسان از طبیعت، مقدمه‌اي براي پيدایش يكي از چالشي‌ترين معضلات محيط‌زيست بنام بيابان‌زايی است. گسترش بيابانها در دنیا به حدي بوده كه به يكي از مسائل قابل توجه محیط‌زیستی تبديل شده و یک روز (۱۷ ژوئن برابر با ۲۷ خرداد/جوزا) به عنوان روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي در سراسر جهان نام‌گذاري شده است. […]

بیش بهره‌برداری انسان از طبیعت، مقدمه‌اي براي پيدایش يكي از چالشي‌ترين معضلات محيط‌زيست بنام بيابان‌زايی است. گسترش بيابانها در دنیا به حدي بوده كه به يكي از مسائل قابل توجه محیط‌زیستی تبديل شده و یک روز (۱۷ ژوئن برابر با ۲۷ خرداد/جوزا) به عنوان روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي در سراسر جهان نام‌گذاري شده است. به جهت اهمیت مسئله بیابان‌زایی، كنوانسيون جهاني مقابله با بيابان‌زايي سازمان ملل (UNCCD) با هدف ايجاد مشاركت جهاني، جلوگيري از بيابان‌زايي و خشكسالي و حفظ محيط‌‌زيست ایجاد شد. ايران سومين كشوري بود كه به این كنوانسيون در سال ۱۳۷۵ پيوست. در ایران بیشترین بودجه اختصاصی برای بیابان‌زدایی برای مناطق سیستان و بلوچستان است. این درحالی است که اقدامات صورت‌گرفته نتوانسته است مانع بیابان‌زایی در این منطقه شود.

بطور کلی، عوامل مؤثر بر بیابان‌زایی را مي‌توان به دو دستۀ اصلي انسانی و اقليم-هیدرولوژیکی تقسیم کرد. یکی از مهمترین عوامل انسانی بیابان‌زایی، عدم تأمین حقابه‌های محیط‌زیستی می‌باشد.

یکی از تبعات بیابان‌زایی، گسترش فقر و کاهش درآمد جوامع محلی است که منجر به افزایش مهاجرت‌های محیط‌زیستی می‌شود. چنانچه مهاجرت از مرزهای کشور باشد به مثابه یک تهدید امنیتی درنظرگرفته می‌شود. در کشور ایران نمونه‌های متعددی وجود دارد که مهاجرت‌های محیط‌زیستی سبب ایجاد تغییرات اجتماعی در مرزهای کشور شدند و تهدیدهای امنیتی را ایجاد نمودند. زیرا در مناطق مرزنشین کشور معیشت مردم به شدت به کشاورزی و مؤلفه‌های محیط طبیعی مانند زمین، منابع آب و خاک وابسته است. برای نمونه، با از بین رفتن و خشک شدن تالاب‌های هامون در خلال چند دهه گذشته، ساختار اجتماعی منطقه سیستان با تغییرات اجتماعی برون‌زا مواجه شده است.

آنگونه که سازمان ملل شعار این روز را تعیین کرده، از مهمترین‌ راه‌های مقابله با تبعات روزافزون بیابان‌زایی، همکاری گروهی کشورهای همسایه برای کاهش اثرات توسعه‌های نامتوازن انسانی بویژه در حوضه‌های آبریز مشترک است. از آنجایی که توسعه فناوری‌های ناسازگار با بستر اجتماعی و کنترل منابع آب در بالادست حوضه‌های آبریز مشترک شرق کشور، یعنی افغانستان، یکی از عوامل مهم بیابان‌زایی است، لذا همکاری ایران و افغانستان برای مقابله با این امر حیاتی است.

تبعات ناشی از عدم مواجهه صحیح با پدیده بیابان‌زایی و عدم پیش‌گیری از آن، علاوه بر ایران بر افغانستان نیز اثرگذار است؛ زیرا تپه‌های ماسه‌ای ناشی از افزایش بیابان‌ها، عموماً از دریاچههای خشک در پایاب به سمت سرآب حرکت می‌کنند. به همین دلیل همکاری دو کشور ضروری است.

از آنجایی که اصلاح روش‌های تأمین انرژی در مناطق مستعد بیابان‌زایی یکی از راهکارهای مؤثر برای مواجهه با پدیده بیابان‌زایی است، پیشنهاد می‌شود ایران و افغانستان به سمت همکاری تأمین انرژی حرکت کنند. ایران می‌تواند با اصلاح روش‌های تأمین انرژی در افغانستان از برقابی به خورشیدی به مواجهه با بیابان‌زایی مناطق سیستان و بلوچستان بپردازد. در مقابل افغانستان با تأمین نیازهای محیط‌زیستی بخش ایرانی در حوضه‌های آبریز مشترک نیز نقش خود را در مقابله با بیابان‌زایی ایفاد نماید.